کلبه عـکس و شعر







نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





زورکی نخند عزیزم

می دونم اومدی بازی ، نمی خوام تو این آخرین بازی زندگیم ، ببازی ، خودتو راحت كن و فكر كن كه جبران

گذشتست ، اومدی بشكنی بشكن ، از من ساده چی مونده ؟ قبل تو هر كی بوده تموم تار و پود و

سوزونده ، تو هم از یكی دیگه سوختی میخوای تلافی باشه ، بیا این تو و دل و باقی احساسی كه مونده ،

دل ما اونقده پارست ، موندنش مرگ دوباره است ، آسمون سینه ی ما خیلی وقت بی ستارست ، همینی

كه باقی مونده ، واسه دلخوشیه تو ، بشكن ، تیكه تیكه هام رو بردن ، آخرینشم تو بكن و ببر ، یقتو نمی

گیره هیچ كس آخه من اینجا غریبم ، بزن و برو عزیزم مثل هر كس كه زد و برد ، طفلی این دل كه همیشه

به گناه دیگرون مرد ، نفرتت رو از غریبه سر یك غریب خراب كن ، خنده ی كوتاهمم رو بیا گریه كن ، عذاب

كن ، مهمم نیست كه چه جرمی یا گناهی داشت این دل ساده من ، باقی دلم یه مشت خاك ، همینم

میخوام نباشه ، عقده های یك شكست رو خالی كن سر دل من ، دیگه متروك مونده و سرد خاك پیر ساحل

من ، از نگاهات خوب می فهمم كه تو فكرت یه فریبه ...

بازی بسه پاشو بشكن من غریب و تو غریبه ...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






[+] نوشته شده توسط ابوذر در 12:1 | |